یک روز جدید

آموختن زیباست بیاموزیم

۱۰ مطلب با موضوع «توسعه مهارت های فردی» ثبت شده است

جذابیت زندگی

جذابیت زندگی این است که هیچ کس در آن به استادی نخواهد رسید.

زندگی همیشه بزرگتر و پیچیده تر از همه ما تجلی می کند و مدام درس تازه ای به حاضران می دهد تا یاد آوری کند آنچه آموخته اید، متعلق به دیروز بوده است

و

امروز اتفاقات از جنس دیگری هستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرح

اندیشمندان کیفیت فیلیپس کرازبی

فیلیپس کرازبی (1926-2001)

38سال سابقه در بهبود کیفیت 

برنامه کیفیت پیاه شده توسط کرازبی در شرکتIIT توانست در یک سال 720 میلیون دلار صرفه جویی کند. درباره شرکت آی تی تی اینجا کلیک کنید




چهار اصل اساسی مدیریت کیفیت از دیدگاه کرازبی

  1. کیفیت بصورت تطابق با نیازمندی ها تعریف می گردد نه بصورت خوبی یا ظرافت.پایه این سیاست این است که هر کاری را یکبار و بصورت صحیحی انجام دهید.
  2. سیستم تضمین کیفیت باید پیشگیرانه باشد نه ارزیابی و بازرسی کننده. اولین قدم برای پیشگیری،تشخیص فرآیندهایی است که توسط آنها محصول تولید میگردد.
  3. استانداردهای عملکردی باید بصورت خطا یا نقص صفر zero defect باشد.خطای صفر باید بصورت یک استاندارد برای هرکسی در سازمان از مدیریت ارشد تا کارکنان خطوط تعریف گردد.
  4. کیفیت بوسیله هزینه عدم تطابق ها اندازه گیری می شود نه بوسیله شاخص ها. یک سیستم اندازه گیری هزینه های کیفیت Cost of Quality برای تجزیه تحلیل هزینه های کیفیت ضروری است.
کرازبی برپایه اصول فوق 14 قدم را برای بهبود کیفیت در یک سازمان پیشنهاد می کند:
  1. تعهد مدیریت :تعهد نسبت به بهبود کیفیت در سازمان 
  2. تیم های بهبود کیفیت : تیم های متشکل از نمایندگان واحدها جهت انتشار پیام مدیریت کیفیت و مشارکت با افراد سازمان 
  3. معیارهای اندازه گیری کیفیت : اندازه گیری کیفیت به منظور تعیین محل مشکلات فعلی بالقوه
  4. هزینه کیفیت COQ: ارزیابی هزینه های کیفیت 
  5. آگاهی و شناخت از کیفیت : کلیه افراد سازمان از مسئله و مفهوم بهبود کیفیت و تاثیراتی که بر سازمان میتواند بگذارد شناخت داشته باشند.
  6. اقدامات اصلاحی :وجود یک سیستم برای تحلیل خرابی ها با استفاده از ابزارهای علت و معلولی ساده برای پیشگیری از بروز مجدد خرابی ها 
  7. طرح ریزی برنامه خرابی صفر : انتخاب چند نفر از اعضای تیم جهت اجرای برنامه بهبود و نحوه انجام 
  8. آموزش سرپرستان : تمامی مدیران و سرپرستان به صورت رسمی آموزش داده می شوند
  9. روز خرابی صفر : روزی را بعنوان روز خرابی صفر معرفی کنید که به کارکنان نشان دهید که سازمان در حال تحول است و مدیریت به این امر متعهد است. در این روز سرپرستان برنامه بهبود را به افراد توضیح می دهند و کارهای متفاوتی در سازمان این روز انجام می دهند که افراد بفهمند که روز خاصی است.
  10. تنظیم اهداف : در جلسات هر سرپرست با کارمندان مربوطه خواسته می شود که هدف های قابل اندازه گیری 30،60،90 روزه برای خودشان جهت بهبود معین کنند.
  11. رفع علل ایراد : ازکارکنان خواسته شود که مشکلاتشان را روی یک فرم بنویسند و هر بخش از سازمان که می تواند هر مشکل را حل کند مشخص نمایند.
  12. تقدیر از کارکنان : از کارکنان و تیم هایی که به اهداف مشخص شده دست یافته اند یا کار ویژه ای انجام داده اند تقدیر شود.پاداش و تقدیرها مالی نباشد.
  13. شورای کیفیت : تشکیل شورای کیفیت از متخصصان و روسای تیم ها جهت بررسی و هدایت و به روز رسانی کیفیت در دوره های منظم 
  14. تکرار چرخه بهبود: برنامه های کیفیت اصولا یک سال تا 18ماه طول می انجامد .اگر بعد از این زمان دوباره پیگیرنشود سیستم به حالت قبل ممکن است برگردد.لذانیاز است رپایان   بازه زمای (سالگردروز خرابی صفر)یک تیم جدید برای ادامه برنمه بهبود کیفیت تشکیل شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرح

رتبه بندی شانگهای دانشگاه های جهان

موسسه رتبه بندی شانگهای (به انگلیسی: Shanghai Ranking) یک موسسه مستقل چینی مستقر در شانگهای چین است که از سال ۲۰۰۳ به رتبه بندی دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی جهان می‌پردازد.
رتبه بندی شانگهای از سال ۲۰۰۹ در رسانه های رسمی چین هم مورد ارجاع و استفاده قرار می‌گیرد.
با توجه به دقت نظر دولت چین در بودجه بندی آموزش عالی، می‌توان حدس زد که دقت نظر قابل توجهی در این رتبه بندی به کار گرفته می‌شود.
به همین علت، رتبه بندی شانگهای جزو معدود رتبه بندی‌های دانشگاه‌ها در آسیا است که در غرب جهان هم مورد ارجاع قرار می‌گیرد.
پنج دانشگاه برتر جهان در حوزه‌ی علوم (Science) بر اساس رتبه بندی شانگهای به شرح زیر هستند:
  1. یو سی برکلی
  1. دانشگاه استنفورد
  1. دانشگاه پرینستون
  1. دانشگاه هاروارد
  1. دانشگاه MIT
همچنین پنج دانشگاه برتر جهان در حوزه اقتصاد (Economics) بر اساس رتبه بندی شانگهای از دانشگاه های جهان به شرح زیر هستند:
  1. دانشگاه هاروارد
  1. دانشگاه شیکاگو
  1. دانشگاه MIT
  1. دانشگاه یو سی برکلی
  1. دانشگاه کلمبیا
لینک مرتبط:
سایت موسسه رتبه بندی شانگهای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرح

ایدئولوژی چیست

ایدئولوژی (به انگلیسی: Ideology) از جمله اصطلاحات و واژه‌هایی است که در طول زمان، مفهوم و بار معنایی آن دچار دگرگونی‌های فراوانی شده است.

هنوز هم توافق قابل‌ملاحظه‌ای روی معنا و مفهوم ایدئولوژی وجود ندارد و متفکران و نویسندگان مختلف، تعاریف متفاوتی را برای این واژه در نظر می‌گیرند.

معنی ساده ایدئولوژی

می‌توان گفت ساده‌ترین معنای ایدئولوژی همان چیزی است که از ترکیب دو واژه‌ی idea (ایده و فکر) و logos (سیستم و مجموعه) به ذهن می‌رسد: سیستمی از ایده‌ها و افکار.

برخلاف معنایی که این روزها از واژه‌هایی مانند ایدئولوژی و مکتب در ذهن ماست، برای نخستین بار استفاده از واژه‌ی ایدئولوژی توسط ماتریالیست‌هایی مانند دو تراسی (Antoine Destutt de Tracy) در عصر روشنگری رواج یافته است (+).

ایدئولوژیست هم، از واژه‌های همان دوران است و به کسانی اشاره می‌کند که ایده‌پرداز و نظریه‌پرداز بودند و نسبت به بسیاری از علوم گذشته – که بر فرضِ ماهیتِ متافیزیکی انسان استوار بود – نقدهای جدی داشتند.

ایدئولوژیست‌ها که خود را متخصص بررسی افکار و ایده‌ها می‌دانستند و ضمناً معتقد بودند ایده‌ها، حاصل دریافت‌های فیزیکی انسان است، تقریباً هر بحث متافیزیکی را تحت عنوان اوهام و تعصبات طبقه‌بندی می‌کردند (جالب است که امروز، این تعصب است که معمولاً برچسب ایدئولوژی می‌خورد و از همین مسئله، می‌توان تحول معنای این واژه را به خوبی درک کرد).

بررسی فراز و فرود رابطه‌ی ناپلئون با ایدئولوژیست‌ها، یکی از موضوعات جذاب و آموزنده در آن مقطع تاریخی است.

ایدئولوژی به عنوان یک اصطلاح سیاسی

امروز ایدئولوژی نسبت چندانی با آن کاربرد اولیه ندارد و آن‌چه ما از واژه‌ی ایدئولوژی می‌شناسیم، بیشتر به مفهومی که کارل مارکس از آن مد نظر داشت نزدیک است.

مارکس تعریف دقیقی از واژه‌ی ایدئولوژی نداشت و ایدئولوژی را به معنای عام و با بارِ معنایی منفی به‌کار می‌برد. او وقتی از ایدئولوژی و ایدئولوژیست‌ها حرف می‌زد، معمولاً به مخالفان فکری و تفکرهای سیاسی رقیب خود اشاره داشت.

مارکس ایدئولوژی را با آگاهی دروغین و غیرواقعی، مترادف می‌دانست و حرف‌ها و دیدگاه‌های خود و هم‌فکرانش را حقیقت و آگاهی راستین در نظر می‌گرفت.

حتماً برایش جالب خواهد بود اگر بداند امروز، به عنوان یکی از نخستین مثال‌های ایدئولوژی در دنیا، به سراغ او و پیروانش می‌روند.

تعریف ایدئولوژی

تعریفی که مایکل فریدن (Michael Freeden) در دائره‌المعارف فلسفه‌ی روتلج ارائه کرده را می‌توان به عنوان تعریفی نسبتاً ساده از مفهوم ایدئولوژی در نظر گرفت:

«ایدئولوژی مجموعه‌ای آگاهانه یا ناآگاهانه از افکار، باورها و نگرش‌هاست که برداشت‌ها و سوءبرداشت‌های ما را از جهان سیاسی و اجتماعی شکل می‌دهد. ایدئولوژی بر روی قضاوت‌ها، رفتارها، تصمیم‌ها و توصیه‌ها تأثیر می‌گذارد.»

مترادف ایدئولوژی در فارسی

در ویکی پدیای فارسی به نقل از فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان به این نکته اشاره شده که ایدئولوژیو مرام را می‌توان مترادف در نظر گرفت. با این حال، با توجه به توضیحات و تعریف‌هایی که در بالا ذکر شد، به نظر می‌رسد برابر فرض کردن این دو واژه، دقیق نباشد.

داریوش آشوری نیز در کتاب فرهنگ علوم انسانی خود ترجیح داده است همان واژه‌ی ایدئولوژی را به عنوان معادل کلمه‌ی Ideology در نظر بگیرد.

 

مطالعه‌ی بیشتر (فایل PDF برای دانلود)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرح

تاثیر شبکه های اجتماعی


موضوع تاثیر شبکه های اجتماعی روی هوش و شعور را واقعا دوست دارم . خودم شخصا بسیاری از اوقات به تاثیر فضای مجازی در زندگی واقعی فکر کردم. قسمتی از آنچه که برای خودم نوشته ام:
به این فکر می کنم که حضور در دنیای مجازی و بودن با کسانی که گاه هیچ چیز از شخصیت واقعی آنها نمی دانی چقدر می تواند در ما احساس آرامش و رضایت ایجاد کند؟
چه تعداد از این افرادی که به طور عام “دوست ” خطاب میشوند به معنای واقعی کلمه “دوست” هستند؟
این روزها قسمت زیادی از مردم وقت خود را در فضایی سپری می کنند مملو از صحبتهای اخلاقی و زیبا که به کار بردن حتی یکی از این نصیحت ها در زندگی واقعی می تواند روزهای آینده را به گونه ای دیگر رقم بزند.
اما بودن در فضای مجازی برای بسیاری از ما، فرصتی است برای اینکه بتوانیم خود را آنطور که می خواهیم به نمایش بگذاریم نه آن چه که واقعا هستیم. می توان به راحتی ، با نوشتن چند جمله و نقل قول زیبا از دیگران یا به اشتراک گذاشتن تعدادی عکس، ژست انسان دوستانه به خود به گرفت و تمام کاستی های شخصیتی خود را جبران کرد.
در فضای مجازی هیچ کس نمی داند:
کسی که از حضور در بنیادهای خیریه و کمک به بیماران خاص و … صحبت می کند، در دنیای واقعی چقدر به این انسانها فکر میکند یا مردی که از یک هفته قبل ، روز زن را به تمام بانوان هموطنش تبریک می گوید و دم از برابری حقوق زن و مرد میزند، در خانه خود با همسرش چه رفتاری دارد؟
در واقع، چیزی که اتفاق می افتد این است که افراد تنها نیمه روشن شخصیت خود را به نمایش می گذارند و شاید سهولت این امر، نیاز به تلاش برای از بین بردن تاریکی ها را در ما کم رنگ می کند….

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرح

نکات ساده اما مهم در ایجاد کسب و کار

در این دو کلیپ کوتاه، به مطالبی مانند کارآفرینی به انگیزه‌ی فرار از کار قبلی و نه با انگیزه‌ی ایجاد ارزش و همچنین محدودیت ظرفیت ما در مدیریت نیروی انسانی و شوق و باور به ایده‌ی کسب و کار اشاره شده است.

 

 

 

 

 

 

 


لینک ورود به سایت محمدرضا شعبانعلی

https://motamem.org/%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D9%85%D9%87%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D8%B3%D8%A8-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D8%AF/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرح

دنیاب فریلنسرها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرح

دکترا نمیخوانم: ساعت رولکس برای شکم گرسنه

از سال ۸۰ که مدرک لیسانسم را با معدلی بالا، از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم تا سال ۱۳۸۴ باید دائماً جواب دوستانم را میدادم که چرا فوق لیسانس نمیگیری. دو باری هم کنکور شرکت کردم و با رتبه خوب در دانشگاه خودم قبول شدم اما نرفتم. سال ۸۶ که کارشناسی ارشد مدیریت را از دانشگاه شریف گرفتم (با رتبه و معدل بالا) باز تا امروز، دوستان زیادی می پرسند که چرا ادامه تحصیل نمیدهی و  دکترا نمیگیری…


پراکنده در جاهای مختلف جواب داده ام. اما گفتم یک پاسخ تفصیلی اینجا بنویسم


مقدمه اول:

یک واقعیت وجود دارد. نباید نظام آموزشی، به مسیر رشد و پرورش ما جهت بدهد، این ما هستیم که مسیر رشد خود را انتخاب و ترسیم میکنیم.

شاید سالها بعد، علاوه بر دکترا و پست دکترا، پست پست دکترا، پست پست پست دکترا و … هم در دانشگاه ها شکل گرفت. یعنی ما دیگر باید زندگی خود را تعطیل کنیم و تا دم مرگ به در دانشگاهها دخیل ببندیم؟

هر درجه تحصیلی معنا و مفهوم و کارکردی دارد.

اجازه بدهید که اول در مورد کارشناسی بگوییم.

خود کارشناسی یکی از ترجمه های غلط و طنز آمیز است. کارشناس کسی است که سالها تخصص و تجربه دارد. ما هر کسی که چهار سال در دانشگاه میچرخد و غذای ارزان میخورد و روی صندلی های سفت دانشگاه، مینشیند و اس ام اس بازی میکند و با تقلب در پایان ترم نمره ای می آورد، کارشناس مینامیم!

لیسانس واژه متفاوتی است. لیسانس یعنی مجوز. چیزی مثل جواز کسب!

من وقتی لیسانس مهندسی مکانیک گرفتم، یعنی میتوانم و مجازم با این دانش، امرار معاش کرده و حق دارم در مورد آن حوزه، تا حد دانشم اظهار نظر کنم.

من باید چند سال در آن حوزه کار کنم تا به یک «کارشناس» به معنای واقعی کلمه تبدیل شوم.

به همین دلیل، در عمده کشورهای دنیا، مردم رشته لیسانس خود را با نگرشی به بازار کار و نیازهای روز جامعه، انتخاب می کنند.

فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد، برای کسانی است که میخواهند در یک حوزه خاص عمیقتر شوند. عموماً وقتی معنی پیدا میکند که کسی لیسانس خوانده و مدتی در آن حوزه کار کرده و سپس تصمیم میگیرد به دانش خودش در آن حوزه عمق دهد.

مثلاً من مکانیک خوانده ام، سالها در صنعت کار میکنم، میبینم حوزه کنترل و اتوماسیون حوزه جذابی است که دانش من در آن محدود است. به دانشگاه برمیگردم تا دانش خودم را در آن حوزه خاص ارتقاء دهم. طبیعی است کسی میتواند این مقطع را به پایان ببرد که معلومات خود را در حوزه ای با رعایت روش شناسی علمی، به نتایجی کاربردی تبدیل کرده و گزارشی از این فعالیت (تحت عنوان تز یا مقاله) ارائه نماید

دکترا برای کسانی است که رسالت خود را تولید علم و پیشبرد مرز دانش جهان در یک حوزه تخصصی می دانند.


مقدمه دوم:

اما در ایران تعریف متفاوتی در ذهن مردم است. همه فکر میکنند تا جایی که وقت و استعداد دارند باید این مقاطع را درست یکی پس از دیگری ادامه دهند!

کارکرد اصلی هم، نه دغدغه توسعه دانش و مهارت فردی است و نه پیشرفت علم. عمدتاً یک عنوان است.

این را از اینجا میفهمم که میبینم برخی دوستانم در دوره دکترا، درد  دل میکنند که باید هر هفته یک مقاله بخوانند! این خود نشان میدهد که مقاله خواندن، یک «درد» است نه «غذایی برای یک روح گرسنه علم».

اما حالا دلایل من:

ما در شرایط امروز کشور، در عمده رشته ها – نمیگویم همه. میگویم عمده – مصرف کننده دانش تولیدی جهان هستیم یا اگر هم نیستیم بی دلیل دست به تولید دانش زده ایم (فقط برای حفظ پرستیژ کشور و رتبه های علمی). ما هنوز یک مصرف کننده صحیح هم نیستیم. به همین دلیل مدرک کارشناسی هم، زیادتر از نیازمان است.

شاید به همین دلیل مسئولان امر، ده ها واحد درس عمومی را به مجموعه دروس دانشگاهی افزوده اند تا این چهار سال به هر حال به شکلی پر شود!

من کارخانه های بنز و بی ام و و برخی از برترین صنایع دنیا را از نزدیک میشناسم و بارها بازدید کرده ام. مرکز طراحی آنها پر از کسانی است که لیسانس (یا به قول آنها دیپلم مهندسی) دارند و یکی دو نفر دکتر هم برای پرستیژ به مدیریت برخی واحدها منصوب شده اند. من نمیفهمم اگر تولید بنز با لیسانس ممکن است چرا داشتن انبوهی فوق لیسانس و دکترا، به مونتاژ پژو منجر شده است!

در بسیاری از حوزه ها ما هنوز Generalist هم نداریم پس چرا باید به دنبال Specialist برویم.

در رشته خودم عرض میکنم. وقتی هنوز در بسیاری از رشته های دانشگاهی ما، هنوز «ارتباطات و مذاکره» را به عنوان یک درس ارائه میدهند و این دو حوزه کاملاً تخصصی از هم تفکیک نشده اند، بیشتر شبیه شوخی خواهد بود که من بروم دکترا بگیرم و مثلاً به طور خاص در خصوص

«تفاوتهای الگوهای مذاکره درونسازمانی بین زنان و مردان با سن ۳۰ تا ۴۰ سال در مشاغل خصوصی و بنگاه های کوچک و متوسط در کلانشهر های ایران»

تز بنویسم!!!!

شاید بعد از نوشتن این تز، به من به جای «مهندس شعبانعلی» بگویند «دکتر شعبانعلی». اما من هر بار که دکتر صدایم کنند فکر میکنم دارند مسخره ام میکنند! شاید آنها نفهمند چه میگویند اما من که میدانم معنی دکتر چیست

شاید یکی از کارکردهای مدرک دکترا، تدریس در دانشگاه ها باشد. اما واقعیت این است که هدف من بزرگتر از تدریس دانشگاهی است. من در حال آموزش به مدیران اقتصادی کشور هستم و فکر میکنم آموزش امروز آنان، فوریت بیشتری دارد تا آموزش جوانان فردا. اگر فردا اقتصاد کشورم، مثل امروز باشد، جوانان کشور شغلی نخواهند داشت تا بتوانند از آموخته های دانشگاهی خود استفاده کنند

تجربه امروز ایران و جهان نشان داده که بزرگترین تغییرات اقتصادی و مدیریتی و صنعتی جهان را نه دانشگاهیان نظریه پرداز، بلکه صنعتگران عملگرا ایجاد کرده اند. انتخاب با ماست که در زمره کدام گروه باشیم اما من گروه دوم را ترجیح میدهم.

مبحث هزینه فرصت نیز بحث مهمی است که همیشه به آن اشاره کرده ام. وقتی من میتوانم به جای ۵۰۰۰ ساعت وقت گذاشتن و اخذ مدرک دکترا (با هدف اینکه عنوانی به القابم اضافه شود) ۲ یا ۳ کتاب ارزشمند تألیف کنم که برای ده ها هزار نفر از هم وطنانم مفید فایده واقع شود، خیانت به جامعه است که عنوان و لقب خودم را به نیاز مردم جامعه ام ترجیح دهم.

خلاصه اینکه به نظر من، نیاز امروز جامعه من مدرک نیست. بلکه ما نیازمند دانشمندانی عملگرا  و مطالعه محور هستیم که علم روز دنیا را بیاموزند و آن را همچون لباسی بر قامت فرهنگ و جامعه ما بدوزند و ما را از این عریانی که گرفتار آنیم نجات دهند. ادامه تحصیل در دانشگاه، یکی از روشهای علم آموزی و دانش اندوزی است که ۱۵ سال فعالیت دانشگاهی و صنعتی در ایران و جهان، به من به تجربه ثابت کرده که برای ایران امروز، اگر هم یکی از روشهاست قطعاً بهترین روش نیست.

من ضمن احترام به همه دوستان عزیزم که در دانشگاهها در خدمتشان هستم، احساس میکنم کار کردن با مدرک دکترا در بسیاری از رشته ها در شرکتهای ایرانی مانند به دست داشتن ساعت رولکس برای کسی است که در پرداخت هزینه تخم مرغ شام خود هم دچار بحران است

یا شبیه پرتاب کردن ماهواره به سمت آسمان، در شرایطی که هواپیماها به سمت زمین سقوط میکنند.

یا شبیه مطالعه بر روی فن آوری نانو، در کشوری که خط کش ها در ابعاد سانتی متر هم درست اندازه نمیگیرند.

یا شبیه


 






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرح

مسئله را بازتعریف کنید


گاهی وقت ها نخستین گام برای یافتن پاسخی عالی ، تعریف مسئله از دیدی تازه است. صورت مسئله ها معمولا فرض می کنند شما می دانید به دنبال چه باید بگردید و پاسخ صحیح را می دانید و تنها چالش این است که راهی برای رسیدن به آنها پیدا کنید. پیش از جستجو برای پاسخ، مطمئن شوید که سوال درست را کشف کرده اید. رهبران بزرگ در باز تعریف مسئله تبحر دارند. باز تعریف مسئله می تواند شما را در جهت هایی تازه سوق دهد. تمرکز انرژی روی سوال درست می تواند به جای بهبود تدریجی ما را به محصولی کاملا جدید برساند. نوآوری معمولا هنگامی اتفاق می افتد که متوجه می شوید مسئله یا نیاز واقعی چیست و سپس حل مسئله را آغاز می کنید.
تکنیک های باز تعریف مسئله
از راه حل های آشکار دوری کنید. به جای طراحی تله موشی بهتر، سعی کنید از راه های دیگری برای حفاظت خانه خود از موش استفاده کنید. شاید تله موش مسئله اصلی نباشد .
نقطه تمرکز یا دیدگاه خود را عوض کنید. جان اف کندی به مردم آمریکا گفت: «نپرسید کشورتان چه کاری می تواند برای شما انجام دهد،  بلکه سوال کنید من چه کاری می توانم برای کشورم انجام دهم.»‌ این سخنان باعث شد مردم آمریکا به حقوق و وظایف شهروندی خود بیشتر فکر کنند. تغییر دیدگاه شما معمولا به مفهوم تغییر تمرکز به سوی ذی نفعان جدید است. به جای والدین روی فرزندان، به جای دانش آموزان روی معلمان تمرکز شود.
مسئله واقعی را پیدا کنید
دهه های قبل یکی از استادان دانشکده کسب و کار هاروارد گفته است که «‌مردم نیازی به مته یک چهارم اینچی ندارند بلکه سوراخ یک چهارم اینچی می خواهند»
به دنبال راه های دور زدن مقاومت یا موانع ذهنی باشید. اگر سعی کنید مردم روستایی در کشور در حال توسعه را از خوردن آب چاه محلی منصرف کنید، احتمالا پاسخ آنها این است که «مادرم از این آب به من می داد، منظورتان این است که مادرم اشتباه می کرد؟» اگر می خواهید ارتباط افراد با گذشته را از بین ببرید. سوال را کاملا باز تعریف کنید. مثلا سعی کنید به آنها نشان دهید آب چاه در مقایسه با آبی تصفیه شده چقدر آلوده و خطرناک است. سپس می توانید از تمام پدر و مادر ها در سرتاسر دنیا سوال متفاوتی بپرسید که «کدامیک از این آب ها را دوست دارید فرزندتان بنوشد؟‌ از سوالی کاملا جدید پاسخی کاملا جدید دریافت خواهید کرد.
درباره متضادش فکر کنید. عده که در تلاش برای جلب مشارکت والدین در برنامه های سودمند برای آینده فرزندشان بودند با نرخ بسیار پایین مشارکت آنان مواجه شدند. اما وقتی از زاویه متضاد به چالش نگریستند و از خود پرسیدند: چرا نمی توانیم همه والدین را در مشارکت سهیم کنیم ؟ تمامی مسائل آشکار شد. و جرقه هایی برای یافتن راه حل زده شد. مثلا به جای تاکید بر مجانی بودن برنامه ها، این پیام را منتقل کردند که چقدر برنامه ها برای والدین و فرزندانشان سودمند است. وارونه کردن سوال راه خوبی برای دور زدن پیش فرض ها یا روش ها مرسوم تفکر است و شما می توانید موقعیت را از مناظر جدید ببینید. با ورود اطلاعات به ذهن از آنجا که ذهن ”سیستم الگوساز خود سازمان دهنده“ است، سعی می کند در کمترین زمان اطلاعات ورودی را در نزدیکترین ، شبیه ترین و آشناترین قالب ذهنی قرار دهد.چون اطلاعات وارونه وارد ذهن می شوند، احتمال اینکه وارد قالب جدیدی شوند افزایش می یابدو در نتیجه خروجی قالب، با گذشته تفاوت خواهد داشت. این درک جدید ماده اولیه برای مراحل بعدی فرآیندتفکر است و موجب خلاقیت می شود. مثلا به جای اینکه بپرسیم شاگرد خوب چه ویژگی های دارد بپرسیم چه کار کنیم تا بدترین شاگرد کلاس بشیم؟
به جای اینکه بپرسیم آموزش موثر و مناسب به مخاطبان ارائه بدهیم بپرسیم چه کار کنیم که پوست آنها کنده شود؟

آموزش مهارت خلاقیت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرح

7توصیه تینا سیلیگ


۷ توصیه تینا سیلیگ نویسنده کتاب کاش وقتی بیست‌ساله بودم می‌دانستم برای ساختن شغل ایده‌آل
تینا سیلیگ، پروفسور دپارتمان علوم مدیریت و مهندسی دانشگاه استنفورد است. او در حوزه نوآوری، خلاقیت و کارآفرینی تدریس می‌کند. ۱۷ کتاب نوشته، به کمپانی‌های زیادی مشاوره مدیریتی داده و بنیانگذار BookBrowser است. کاش وقتی بیست‌ ساله بودم می‌دانستم یکی از کتاب‌های اوست که در بیست‌تاسی بارها از آن صحبت کرده‌ایم.یکی از مقالات او درباره تمام چیزهایی که آرزو داشت در چهل سالگی بداند و به کار گیرد، در ادامه از زبان خود او آمده است که اگر چه برای دوران چهل‌ سالگی‌اش نوشته، اما خواندنش برای ما بیست‌تاسی ساله‌ها هم درس‌های زیادی دارد:فصل فراغت از تحصیل است و دنیا پر از توصیه‌هایی برای کسانی که تازه شروع به کار کرده‌اند. اما گذارهای زیادی در زندگی‌هایمان وجود دارد، که فقط مرحلهی تمام شدن تحصیلات نیست. ما چندین بار در زندگی،خودمان را بازسازی می‌کنیم.همانطور که بسیاری از مردم به چیزهایی که دوست داشتند در بیست سالگی بدانند فکر می‌کنند، من هم به چیزهایی که دوست داشتم در چهل سالگی بدانم فکر می‌کنم.چهل سالگی، زمان جالبی در زندگی من بود؛ زمانی که می‌توانستم از بعضی راهنمایی‌ها استفاده کنم. با اینکه موفقیت‌هایی را پشت سر گذاشته بودم، حرفه‌ای بودنم را از دست دادم. بسیار تلاش کردم، حرفه‌ام را هر دوسال تغییر دادم و هنوز چیزی پیدا نکرده‌ام که به دنبال آن هستم.پسری ۹ ساله دارم و می‌دانم که چطور میان حرفه و هدف‌ها و تعهدات شخصی‌ام تعادل ایجاد کنم. تلاش زیادی کردم تا بفهمم می‌خواهم چه کسی باشم و این راه را چگونه باید طی کنم.بیست سال بعد در آستانه ۶۰ سالگی، نظرات و بازتاب‌های اولیه من در رابطه با ساخت شغلم در چهل سالگی را در ادامه می‌خوانید:
۱هر زمانی می‌توانید شروع کنید
راه اندازی یک شغل فقط مختص به یک زمان محدود یا خاص نیست. هر زمانی می‌توانید شروع کنید. بعضی از افراد درست زمانی که از دانشگاه بیرون می‌آیند شغل موردنظرشان را پیدا می‌کنند. ولی تعداد این افراد بسیار کم است.شما به تجربیات زیادی نیاز دارید تا بتوانید شغلی که دقیقا متناسب شماست را پیدا کنید. با دو دهه تجربه حرفه‌ای، دانش و مهارت های لازم برای این را دارید که یک موضوع را برای بررسی عمیق‌تر انتخاب کنید.
۲در هر محلی می‌توانید شروع کنید
مهم نیست که در یک شرکت از کجا شروع کردید. به محض اینکه وارد این شرکت می‌شوید، فرصت‌های بی‌پایانی برای گسترش نقش خود در اختیار خواهید داشت. مثل زمان ورود به یک استخر: شما می‌توانید در قسمت کم عمق راه بروید و یا یک‌راست داخل قسمت با عمق زیاد شیرجه بزنید.
اگر راه رفتن در قسمت کم عمق را انتخاب کنید، معمولا فرصت‌هایی برای شنا به سمت قسمت با عمق زیاد خواهید داشت. (البته اگر تمام هدف شما همین باشد) بنابراین، استخری پیدا کنید که از نظر ابعاد و ظاهر، درست برای شما ساخته شده است و در هر نقطه‌ای که خواستید بپرید!
۳مقصد خود را تعیین کنید
زمانی که به استخر می‌روید، نیاز دارید که به طور فعالانه تصمیم بگیرید، مقصد خود را به وضوح روشن نمایید، خود را در آن مسیر قرار دهید و شنا کردن را آغاز کنید. اگر فقط کاری که به شما اختصاص داده شده است را انجام دهید، به خودتان و اطرافیان نشان داده اید که به پایان توانایی‌ها و آرزوهای خود رسیده‌اید. اگر به دنبال ایفای نقش‌های بزرگتری باشید، باید این را روشن کنید که می‌خواهید شیرجه عمیق‌تری بزنید و حتی جلوتر شنا کنید.
۴به دیگران کمک کنید که به اهداف خود دست یابند


کار، نوعی ورزش تیمی است. تا زمانی که به سایر افراد برای دستیابی به اهدافشان کمک نکنید، به اهداف خود نیز نمی‌رسید. برای اینکه بقیه افراد به موفقیت برسند، زمان بگذارید. این موضوع به این معنی نیست که کار آن‌ها را بجای آن‌ها انجام دهید بلکه به این معناست که راه‌هایی برای کمک به آن‌ها پیدا کنید.برای مثال، برای آن‌ها منابع مرتبط را ارسال کنید، آن‌ها را از موانع سر راه آگاه سازید و در شرایط سخت آن‌ها را تشویق کنید. از تشابه مثال شنا استفاده کنید. زمانی که شخصی در حال تقلا کردن و کمک خواستن است، ابزار نجات برای او فراهم کنید.جا انداختن فرهنگ کمک کردن به دیگران، سازمان بسیار موفق‌تری برای شما خواهد ساخت. از طرفی زمانی که شما به کمک نیاز دارید، اگر قبلا فرهنگ کمک کردن را جا انداخته باشید، راحت تر حاضر می‌شوند به شما کمک کنند.
۵الگوها را پیدا کنید
زمانی که یک شغل جدید را شروع می کنید، افرادی را که در این شرکت پیشرفت داشته‌اند را رصد کنید تا بفهمید که چه کرده‌اند. در مورد اینکه این سازمان چگونه کار می‌کند، فرضیه‌ها را رها کنید و به دنبال این باشید که بفهمید واقعا چه می‌کند. همیشه در استخرها افرادی هستند که بسیار هوشمندانه تر شنا می‌کنند.به آن‌ها دقت کنید و ببینید چگونه شنا می‌کنند و حتی در مورد عملکردشان از آن ها سوال بپرسید. حتی به مسیری که انتخاب می‌کنند هم توجه کنید. اینکه آن‌ها از چه کسی راهنمایی می‌گیرند و الگوهای آن‌ها چه کسانی هستند هم مهم است. برای شنای موثر، مهارت‌های واقعی نیاز است که شما می‌توانید و باید آن‌ها را از دیگران فرا بگیرید.
۶حامیان را بشناسید
فراتر از الگوهای الهام بخش، نیاز دارید افرادی که در سازمان شما مایل به حمایت از آرمان‌های شما هستند را شناسایی کنید. این افراد ممکن است همان الگوهای مورد پنج باشند ولی همیشه این موضوع صادق نیست. این افراد از اینکه از شما در برابر دیگران تعریف کنند هیجان زده می‌شوند.اینکه فرد یا افرادی را داشته باشید که از دستاوردها و پتانسیل‌های شما تعریف کنند بسیار موثرتر از زمانی است که خودتان بخواهید این کار را انجام دهید. این افراد را پیدا کنید که مشتاق موفقیت دیگران هستند. آن‌ها به خوبی می‌دانند که موفقیت شما در نهایت موفقیت آن‌ها را شکل خواهد داد. و اگر شما نیز بعدها در چنین جایگاهی قرار گرفتید، تحسین دیگران را فراموش نکنید.
۷مکررا مشاهده و تفکر کنید
سر خود را از آب بیرون بیاورید تا ببینید کجا هستید و ارزیابی کنید که کجا قرار است بروید. زمینه محیط کار شما همواره با ورود همکاران جدید، ابتکارات جدید و چالش‌های جدید تغییر خواهد کرد. توجه دقیقی به چشم‌انداز در حال تغییر سازمان داشته باشید که مطمئنا فرصت های جدیدی در اختیار شما خواهد گذاشت. دری که هفته هاست به نظر بسته می آید، شاید در هفته آینده گشوده شود.دروازه ای که تا امروز صبح به نظر نیمه باز می رسید ممکن است بر صورت شما کوفته شود. با توجه دقیق به تغییرات چشم‌انداز سازمانی، آمادگی بیشتری برای مشاهده و بدست آوردن فرصت‌ها و سپس تحقق آن‌ها خواهید داشتدر اصل، دلم می‌خواست این موضوع را می‌دانستم که اصلا اهمیتی ندارد که چه زمانی و چه جایی به سمت یک حرفه جدید می‌روید.
هیچ‌وقت برای راه‌اندازی یک فرصت جدید، تعیین اهداف الهام بخش برای خودتان و تدارک یک تیم برای رسیدن به آن‌ها دیر نیست. مهارت‌های شما، نوع کنترل و تیم هستند که تعیین می‌کنند شما غرق خواهید شد یا تا مقصد به شنای خود ادامه می‌دهید.
 
 
 
 
 
 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرح